کد مطلب:369990 شنبه 21 اسفند 1395 آمار بازدید:486

62 : و من ادله الرشاد، و من صالحی العباد.
 به خواست خداوند توانا، این دو جمله از دعای شریف مكارم الاخلاق موضوع بحث و سخنرانی امروز است . امام سجاد علیه السلام در جمله اول دعا عرض می كند: بارالها! مرا از دلایل رشاد و هدایت قرار ده . در جمله دوم درخواست می كند: بارالها! مرا از بندگان صالح و شایسته قرار ده .

یكی از اسماء الهی 

رشید یكی از اسماء حضرت باری تعالی است ؛ آن اسم در بعضی دعاها، از آن جمله دعای جوشن كبیر، در ردیف سایر اسماء الهی ذكر شده است .

اللهم انی اساءلك باسمك یا معین یا آمین یا مبین یا متین یا مكین یا رشید یا حمید یا مجید یا شدید یا شهید. (28)

فی اسماء الله تعالی الرشید. هو الذی ارشد الخلق الی مصالحهم ای هداهم و دلهم علیها . (29)

الرشید در اسماء حضرت باری تعالی است . او خداوند است كه ارشاد می كند مردم را به آنچه مصلحت آنهاست ، یعنی هدایت كننده و دلالت كننده آنان است به خیر و صلاحشان .

دعوت مردم به خداوند و ارشاد و هدایت آنان به صراط مستقیم ، امری است بس گرانقدر و مهم . قرآن شریف در این باره فرموده :

و من احسن قولا ممن دعا الی الله . (30)

بهترین سخن 

سخن كدام انسان بهتر و نیكوتر از كلام كسی است كه خلق را به خالق دعوت می كند و با گفته های خود، بذر ایمان در قلوبشان می افشاند.

این وظیفه مقدس در درجه اول به عهده رسول اكرم (ص ) و جانشینان بر حق او محول است . كسی كه در این راه قدم بر می دارد، در واقع ، خط مشی رسول اكرم (ص ) و ائمه معصومین علیهم السلام را می پیماید و این كار بزرگ ، هدایت نامه را از گمراهی و ضلالت می رهاند، مایه نجات و سعادتش می گردد، و هدایت كننده را نیز در پیشگاه الهی سربلند می كند و از پاداش او برخورداریش می سازد، به شرط آنكه هدایت و ارشاد واجد تمام شرایط لازم باشد، و برای روشن شدن مطلب ، قسمتی از آن شرایط در اینجا با استفاده از آیات و روایات ، به عرض شنوندگان محترم می رسد:

شرایط هدایت و ارشاد 

اولین شرط راهنمایی و هدایت مردم این است كه ارشاد كننده باید به موضوع دعوت خود عالم و آگاه باشد و از روی بینش سخن بگوید. خداوند در قرآن شریف این مطلب را درباره پیشوای بزرگ اسلام و پیروان شایسته آن حضرت خاطرنشان ساخته و فرموده است :

قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیرة انا و من اتبعنی . (31)

پیامبر (ص ) و دعوت آگاهانه 

پیمبر گرامی ! بگو این است راه من : مردم را به سوی خدا می خوانم ، با بینش و بصیرت ، و پیروان من نیز دعوتشان به سوی خداوند، آگاهانه و بصیرت است .

از جمله حقوقی كه خداوند بر مردم دارد، این است كه از روی علم و آگاهی سخن بگویند و آنجا كه علم ندارند، لب فرو بندند و از سخن گفتن باز ایستند.

عن زرارة بن اعین قال : ساءلت ابا جعفر علیه السلام ما حق الله علی العباد: قال ان یقولوا ما یعلمون و یقفوا عند ما لا یعلمون . (32)

زراره می گوید: از امام باقر (ع ) پرسیدم ، حق خداوند بر بندگان چیست ؟ در جواب فرمود: آن را كه می دانند بگویند و در چیزی كه اطلاع ندارند و نمی دانند، توقف نمایند.

این وظیفه مهم و حق بزرگ الهی ضمن یكی از آیات قرآن شریف با تعبیر خاصی بیان شده است :

و لا تقف ما لیس لك به علم ، ان السمع و البصر و الفؤ اد كل اولئك كان عنه مسؤ ولا . (33)

مسئولیت چشم و گوش 

هرگز از پی آنچه علم و اطمینان نداری مرو و نا آگاه قدم بر ندار كه گوش و چشم و دل آدمی در پیشگاه الهی مؤ اخذ و مسئول اند.

فی العلل عن السجاد علیه السلام قال : لیس لك ان تتكلم بما شئت لان رسول الله صلی الله علیه و آله قال : رحم الله عبدا قال خیرا فغنم او صمت فسلم . (34)

امام سجاد (ع ) فرموده است : مجاز نیستی هر چه را كه بخواهی بگویی ، چه رسول گرامی اسلام فرموده است : مشمول رحمت الهی باد آن كس كه سخن خوب بگوید و سود برد یا سكوت كند و سالم بماند.

توجه به ابعاد ارشاد 

بجاست این نكته تذكر داده شود كه موضوع ارشاد می تواند از نظر علمی دارای ابعاد متعدد باشد. علم و آگاهی ارشاد كننده در بعدی لازم است كه می خواهد درباره آن سخن بگوید و طالب هدایت را ارشاد نماید؛ مثلا در موردی كه شنونده فرد با ایمانی است و می خواهد دعا را از نظر كتاب و سنت بفهمد و به مشروعیت آن مطمئن گردد و بداند كه اگر در موردی برای قضای حوایج مشروع خود به دعا متوسل شود و استجابت آن را از خداوند بخواهد، مرتكب بدعتی نشده و عمل خلافی انجام نداده است ؟ كسی كه می خواهد او را در این باره ارشاد كند كافی است تا حدودی از آیات و اخبار مربوط به دعا و شرایط آن آگاه باشد و با بصیرت به سؤ الات وی پاسخ گوید: اما اگر سؤ ال كننده از مشروعیت دعا آگاه است ولی می خواهد بداند با آنكه جهان ما به قضای الهی ، عالم علل و اسباب است و در حدیث امام صادق (ع ) آمده :

ابی الله ان یجری الاشیاء الا باسباب . (35)

خداوند ابا دارد از اینكه اشیاء را در این عالم به جریان اندازد، مگر از راه وسایل و اسباب .

توضیحی درباره دعا 

برای طالب ارشاد این سؤ ال پیش آمده كه در نظام اسباب و علل ، دعا چه نقشی دارد و جمع بین ادله دعا و این قبیل روایات كه سخن از اسباب و علل می گوید، چگونه است ؟ البته اهل تحقیق بدین پرسش پاسخ داده و گفته اند: دعا خود از قدر الهی است و استجابت دعا گاهی به نحو سبب سازی و تسبیب اسباب است و گاهی بر سبیل سبب سوزی و فوق مجاری عادی است . خداوند حكیم جهان را بر اساس علل و اسباب نیان نهاده ، نه آنكه خود را در اسباب و وسایل آفریده خودش زندانی نموده باشد. از این رو، در روایت امام صادق (ع ) آمده است كه خداوند ابا دارد و نگفته است خداوند قدرت ندارد و ناتوان است ، و كلمه ابا در موردی به كار برده می شود كه ابا كننده به انجام آن عمل قادر باشد؛ مثلا اگر گفته شود: فلان تاجر از خرید این كالا ابا دارد، معنای این كلام ، عجز و ناتوانی تاجر نیست ، بلكه حاكی از بی میلی تاجر است ؛ یعنی اگر بخواهد می تواند این معامله را انجام دهد، اما میل و رغبت به انجام آن ندارد. خلاصه ، كسی كه بصیرت و آگاهیش در حدود پاسخ گفتن به سؤ ال اول است ، نباید به سؤ ال دوم پاسخ دهد، چه آنكه در آن پاسخ بصیر نیست و ممكن است با جواب نارسای خود، سائل را دچار تزلزل و تردید كند و به جای ارشاد، مایه گمراهی او شود.

ایمان داشتن به گفته خود 

یكی دیگر از شرایط ارشاد كننده این است كه خود به گفته های هدایت بخش و سعادت آفرین خویش مؤ من و معتقد باشد و از عمق دل سخن بگوید. در قرآن شریف ، این مهم در مورد رسول اكرم صلی الله علیه و آله خاطرنشان گردیده است :

آمن الرسول بما انزل الیه من ربه . (36)

پیمبر گرامی ایمان دارد به تمام آنچه از طرف خداوند بر وی نازل شده است .

ریا كاری در اظهار علم 

از این رو برای ایمان آوردن مردم ، علاقه بسیار شدید داشت و تمام همتش در این راه مصروف می گردید و می خواست جامعه را به خداوند، مؤ من و متوجه نماید. بعضی افراد از نظر علمی و استعداد فطری لایق و قوی هستند. مسائل مشكل دینی را با منطقی مستدل حل می كنند و طالبان ارشاد را آنطور كه باید قانع می نمایند، ولی انگیزه آنان در این بحثها اعلای حق و دعوت به خدای یگانه نیست ، بلكه می خواهد خود را بنمایانند، ریا كاری كنند، معلومات خویش را به رخ این و آن بكشند، به هوی و تمنیات نفسانی جامه تحقق بپوشانند و غریزه تفوق طلبی و برتری جویی خویش را اقناع نمایند. اینان مصداق حدیثی هستند كه از حضرت مسیح (ع ) نقل شده است :

بحق اقول لكم ، لا تكونوا كالمنخل یخرج الدقیق الطیب و یمسك النخالة . كذلك انتم ، تخرجون الحكمة من افواهكم و یبقی الغل فی صدوركم . (37)

از روی حق به شما می گویم ، همانند آلك آردبیز نباشد كه آرد خوب و خالص را از خود بیرون می دهد و سبوس را نگاه می دارد. شما نیز مطالب حكیمانه را از دهان بیرون می دهید و در دلتان اندیشه های مضر باقی می ماند.

خطر این قبیل افراد موقعی آشكار می گردد كه ناباوری درونشان به طور ناآگاه و به صورت سخن بیخودی ، همانند جرقه ای از زیر خاكستر بیرون جهد و ارشاد شدگان به ناباوری و بی ایمانی آنان واقف گردند.

یكی دیگر از شرایط ارشاد كننده این است كه خود عمل كند آنچه را كه به طالبان هدایت و ارشاد دستور عمل می دهد. زیرا عمل كردن ارشاد كننده مایه اطمینان درونی كسانی است كه می خواهند راه هدایت و سعادت را بیابند و ارشاد شوند.

عن علی علیه السلام قال : علموا الناس الخیر بغیر السنتكم و كونوا دعاة القوم بفعلكم و الزموا الصدق و الورع . (38)

هدایت مردم از راه عمل 

علی (ع ) فرموده : خیر و خوبی را به مردم بیاموزید با غیر زبان ، و دعوتتان به وسیله عمل باشد و هرگز از راستی و تقوی جدا نشوید.

كبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون . (39)

كسی كه چیزی بگوید و بر طبق آن عمل نكند با این كار ناروا بشدت خویشتن را مورد بغض الهی قرار می دهد.

یكی از علل تاءثیر و نفوذ عمیق اولیای گرامی اسلام در قلوب مؤ منین واقعی این بود كه خودشان در انجام وظایف دینی پیشقدم بودند و به همه دستورهایی كه به مردم می دادند، عمل می نمودند.

عن علی علیه السلام قال : ایها الناس ! و الله ما احثكم علی طاعة الا و اسبقكم الیها و لا انهاكم عن معصیة الا و اتناهی قلبكم عنها . (40)

علی (ع ) فرمود: قسم به خدا كه هیچ وقت شما را به طاعتی ترغیب ننمودم ، مگر آنكه پیش از شما به آن سبقت جستم ، و از هیچ گناهی نهیتان ننمودم ، جز آنكه خود قبل از شما، از آن اجتناب داشتم .

ارشاد و هدایت چنین انسانی بزرگ كه مجری اوامر و نواهی باری تعالی است ، در قلوب شنوندگان جای می گیرد، در ضمیرشان اثر می گذارد و آنان را به راه سعادت سوق می دهد. اما اگر عالم دینی به وظایف خویش عمل نكند و دانسته های خود را به كار نبندد، سخن او در ضمیر مردم نفوذ نمی كند و اثر ارشادی به جای نمی گذارد.

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : ان العالم اذا لم یعمل بعلمه زلت موعظته عن القلوب كما یزل المطرعن الصفاة . (41)

ارزش عالم عامل 

امام صادق (ع ) فرمود: وقتی عالم به علم خود عمل نكند، موعظه او از دلها می لغزد و نفوذ نمی نماید، همانطور كه باران از روی سنگهای سخت نمی لغزد و فرو نمی رود.

عن المسیح علیه السلام قال : بحق اقول لكم ان الناس فی الحكمة رجلان : فرجل اتقنها بقوله وضیعها بسوء فعله ، و رجل اتقنها بقوله و صدقها بفعله و شتان بینهما. فطوبی للعلماء بالفعل و ویل للعلماء بالقول . (42)

حضرت مسیح (ع ) فرمود: از روی حق به شما می گویم ، مردم در امر حكمت و علم دو گروه اند، یك گروه حكمت را با زبان تحكیم می كنند و با عمل بد خویش تضییع می نمایند، و گروه دگر حكمت را با زبان تحكیم می كنند و با عمل آن را تصدیق می نمایند، و بین این دو گروه فاصله بسیار است . خوشا به حال علمای با عمل ، وای بر علمای با زبان .

عالمی كه حكمت را به زبان می گوید ولی عملش بر خلاف گفته اوست ، در صورتی كه رفتارش در دنیا آشكار گردد و مردم به كارهای غیر مشروعی كه مرتكب می شود واقف گردند، اگر تمام ارزش اجتماعی خود را از دست ندهد، لااقل به نسبت آشكار شدن رفتار گناه آلودی كه دارد، قدر و منزلتش كاهش می یابد، و اگر در دنیا گناهانش آنقدر پنهانی انجام شود كه دگران آگاه نگردند، در روز حساب كه روز آشكار شدن پنهانهاست ، رسوا می شود و گرفتار عذاب روحی و جسمی خواهد شد.

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله : ان اشد الناس ندامة و حسرة رجل دعا عبدا الی الله تبارك و تعالی فاستجاب له و اطاع الله فادخله الله الجنة و ادخل الداعی النار بترك عمله و اتباعه هواه . (43)

شدیدترین افسوس در قیامت 

حضرت صادق (ع ) از رسول اكرم (ص ) حدیث نموده كه فرموده است : شدیدترین پشیمانی و افسوس برای كسی است كه بنده ای را به خداوند دعوت نموده و او دعوت را پذیرا شده و اوامر الهی را به كار بسته و خداوند او را در بهشت جای داده و دعوت كننده را جهنمی نموده ، برای آنكه اوامر خداوند را در مقام عمل ترك گفته و از هوای نفس خویش پیروی نموده است .

از آنچه مذكور افتاد، این نتیجه به دست آمد كه ارشاد و هدایت مردم به خداوند عبادتی است بسیار بزرگ و پر ارج ؛ كسی كه به این عمل گرانقدر مبادرت می نماید، قدم به جای قدم انبیا می گذارد و از رفتار آنان تبعیت می نماید. با این عمل ، مشمول رحمت الهی می شود و از پاداش او برخوردار می گردد. ارشاد كنندگان به طور عادی با زبان و عمل و گاه با قلم ، افراد را هدایت و ارشاد می نمایند و حضرت علی بن الحسین علیهما السلام نیز مانند آباء گرامیش ، همواره این وظیفه مقدس را انجام داده است . اما امام سجاد (ع ) در جمله این قطعه از دعا كه موضوع سخنرانی امروز است ، توفیق ارشاد را به وسیعترین معنی از پیشگاه خداوند خواسته ، عرض می كند:

و من ادلة الرشاد.

بارالها! مرا از دلایل رشاد قرار ده .

هدایت مردم در جمیع ابعاد 

گویی می خواهد بگوید: نه فقط زبانم در گفتار و اعمالم در رفتار و قلمم در كتابت از ادله رشاد باشد، بلكه با لطف و رحمت خویش مرا به گونه ای قرار ده كه تمام وجودم در همه احوال ، راهنمای حق و فضیلت و از دلایل رشاد باشد. این توفیق از طرف حضرت باری تعالی نصیب امام سجاد (ع ) گردید و آنچنان شد كه تمام حركات علی بن الحسین علیهما السلام در ساكت ماندن و سخن گفتن ، توجه نمودن و بی اعتنایی كردن ، شناخته شدن یا ناشناخته ماندن ، و دیگر احوالی از این قبیل ، وسیله راهنمایی و هدایت طالبان ارشاد بود و در اینجا به طور نمونه دو مورد ذكر می شود:

كان بالمدینة رجل بطال یضحك الناس منه . فقال قد اعیانی هذا الرجل ان اضحكه ، یعنی علی بن الحسین علیهما السلام . قال فمر علی و خلفه مولیان له . قال : فجاء الرجل حتی انتزع رداءه من رقبته صلوات الله و سلامه علیه ، ثم مضی . فلم یلتقت الیه علی علیه السلام ، فاتبعوه و اخذوا الرداء منه فجاءوا به فطر حوه علیه . فقال لهم : من هذا؟ قالوا: هذا رجل بطال یضحك اهل المدینة . قال قولوا له : ان الله یوما یخسر فیه المبطلون . (44)

زیانكاری اهل بطالت 

در مدینه مردی بود كه بطالش می خواندند و مردم از حركات وی می خندیدند. موقعی گفت : این مرد یعنی امام سجاد (ع )، از اینكه او را بخندانم ، عاجزم نموده است . روزی امام در رهگذر عبور می نمود و دو نفر از موالیش همراه حضرت بودند. مرد بطال رسید عبا را از دوش حضرت برداشت و برد. امام علیه السلام كمترین اعتنایی نفرمود و همچنان به راه رفتن ادامه داد. آن دو نفر كه با حضرت بودند رفتند و عبا را گرفتند، برگشتند و به دوش حضرت افكندند. در این موقع امام (ع ) پرسید: این كه بود؟ گفتند مردی است بطال كه مردم از حركاتش می خندند. فرمود به او بگویید: برای خداوند روزی است كه اهل باطل در آن روز زیانكار خواهند بود.

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : كان علی بن الحسین علیهما السلام لا یسافر الا مع رفقة لا یعرفونه و یشترط علیهم ان یكون من خدم الرفقة فیما یحتاجون الیه . فسافر مرة مع قوم فرآه رجل فعرفه . فقال لهم : اتدرون من هذا؟ قالوا لا. قال هذا علی بن الحسین علیهما السلام . فوثبوا فقبلوا یده و رجله و قالوا یابن رسول الله ! اردت ان تصلینا نار جهنم ، لو بدرت منا الیك ید او لسان اما كنا قد هلكنا آخر الدهر، فما الذی یحملك علی هذا. فقال : انی كنت قد سافرت مرة مع قوم یعرفوننی فاعطونی برسول الله صلی الله علیه و آله ما لا استحق به ، فانی اخاف ان تعطونی مثل ذلك فصار كتمان امری احب الی . (45)

تواضع امام سجاد (ع ) 

امام صادق (ع ) فرمود: روش حضرت زین العابدین (ع ) این بود كه مسافرت نمی نمود، مگر با همسفرهایی كه او را نشناسند و شرط می نمود كه در احتیاجاتشان خدمتگزار آنان باشد. در یكی از مواقع ، با جمعی سفر نمود. مردی حضرت را دید و شناخت . به همسفرهای امام (ع ) گفت : آیا این آقا را می شناسید؟ گفتند: نه . گفت : این علی بن الحسین (ع ) است . به پا خاستند و دست و زانوی آن حضرت را بوسیدند. عرض كردند: یابن رسول الله ! آیا می خواستی ما جهنمی شویم ؟ اگر از ناحیه ما با دست و زبان اساعه ادبی به شما می شد، مگر نه این بود كه تا آخر عمر هلاك بودیم . در این كار چه انگیزه ای داشتید. حضرت فرمود: یك بار مسافرت نمودم با كسانی كه مرا می شناختند، به احترام رسول اكرم (ص ) بیش از استحقاقم مورد عنایت قرارم دادند. خائف بودم شما و هم آنچنان عمل كنید.

امام سجاد (ع ) در جمله دوم این قطعه از دعای مكارم الاخلاق كه موضوع نیمه آخر سخنرانی امروز است ، به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و من صالحی العباد: بارالها! مرا از بندگان صالح قرار ده .

معنی صالح 

صالح در لغت به معنای شایسته در زبان فارسی است .

هو صالح لكذا، ای فیه اهلیة للقیام به . (46)

او برای انجام فلان كار صالح است ، یعنی در وی اهلیت قیام به آن عمل وجود دارد. مثلا برای تهیه یك ساختمان مهم ، گفته می شود: فلان مهندس برای این كار صالح و شایسته است ، یا برای انجام یك عمل جراحی دقیق می گویند: فلان دكتر جراح برای انجام این عمل صلاحیت و شایستگی دارد. كسی كه از مهندس ساختمان یا دكتر جراح نام می برد، آن دو فقط از بعد معلومات و اطلاعاتی كه دارند می نگرد و صلاحیتشان را از جهت تحصیلات علمی و تخصصی اعلام می نماید. اما حضرت سجاد (ع ) در این جمله دعا و همچنین دیگر اولیای گرامی اسلام در سایر ادعیه و روایات كه از عباد صالح نام می برند، صلاحیت آنان را از بعد عبودیت و بندگی خداوند، یعنی از جنبه انسانی آنها می نگرند.

الصالح القائم بما علیه من حقوق الله و حقوق العباد و الكمال فی الصلاح منتهی درجات المؤ منین و متمنی الانبیاء و المرسلین . (47)

ادای حق خالق و خلق 

صالح كسی است كه با اراده جدی قیام نماید تا حقوق خداوند و حقوق بندگان خدا را ادا كند و صلاح كامل ، درجه نهایی اهل ایمان و خواسته انسان سازی های الیه ، یعنی انبیاء و مرسلین ، است .

قرآن شریف در موارد متعدد، بعد از ذكر ایمان ، از اعمال صالحه نام برده است .

ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات ، (48)

و بشر الذین آمنوا و عملوا الصالحات ، (49)

و العصر ان الانسان لفی خسر. الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات . (50)

ارزش ایمان و عمل صالح 

ذكر این دو از پی هم ، روشنگر این حقیقت است كه سعادت انسانها وابسته به داشتن ایمان و عمل صالح است . اگر كسی واجد این دو سرمایه گرانقدر باشد، به كمال واقعی و حسن ختام دست می یابد، و اگر فاقد این دو یا فاقد یكی از این دو بود، به سعادت شایسته مقام انسان نایل نمی گردد. مقام بندگان صالح در پیشگاه خداوند آنقدر رفیع است كه در قرآن شریف نام آنان در كنار نام انبیا و صدیقین و شهدا آمده است :

و من یطع الله و الرسول فاولئك مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئك رفیقا . (51)

مقام رفیع صالحین 

آنان كه خداوند و رسول خدا را اطاعت می نمایند، با كسانی هستند كه خداوند آنان را به نعمتهای خود متنعمشان ساخته ، از پیمبران و صدیقین و شهدا و صالحین و اینان چه رفقای نیكو و دلپذیری هستند.

در این آیه تصریح شده است كه خداوند، نعمت خود را به این چهار گروه اعطا نموده است ، و در سوره حمد، نمازگزاران سراسر جهان روزی چند بار می گویند:

اهدنا الصراط المستقیم . صراط الذین انعمت علیهم . (52)

بارالها! ما را به راه راست هدایت كن . راه كسانی كه تو به آنان نعمت داده ای .

دنیایی كه در آن زندگی می كنیم ، از نظر معنوی بازاری است كه پیوسته معاملاتی در آن انجام می شود، بعضی از آن معاملات سودآور است و برخی زیان بخش . سرمایه نقدی كه تمام مردم دنیا برای معامله عرضه می شود، توحید و شرك ، كفر و ایمان ، فضیلت و رذیلت ، پاكی و ناپاكی ، و از این قبیل . هر كسی از پی كالایی می رود كه طالب آن است .

متاع كفر و دین بی مشتری نیست

گروهی این ، گروهی آن پسندند .

سود و زیانی كه در این بازار عاید مردم می گردد، تابع معاملات خوب و بدی است كه انجام می دهند.

عن ابی الحسن الثالث علیه السلام قال : الدنیا سوق ، ربح فیها قوم و خسر آخرون . (53)

بازار دنیا و نقد عمر 

امام هادی (ع ) فرموده : دنیا بازاری است كه بعضی در آن سود می برند و بعضی زیان می بینند.

پیمبران از طرف باری تعالی مبعوث شده اند كه در این بازار آشفته ، مردم را از ضلالت برهانند، كالاهای سالم و سودبخش را معرفی كنند و آنان را از معاملات زیانبار مصون دارند.

یا ایها الذین آمنوا هل ادلكم علی تجارة تنجیكم من عذاب الیم . تؤ منون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالكم و انفسكم ذلكم خیر لكم ان كنتم تعلمون . (54)

تجارت نجات بخش 

ای كسانی كه ایمان آورده اید! آیا شما را دلالت نمایم به تجارتی كه از عذاب دردناك نجاتتان می بخشد؟ آن تجارت این است كه ایمان می آورید به خدا و رسولش و با مال و جانتان در راه او جهاد می نمایید و اگر بدانید انجام این وظایف برای شما از هر تجارتی سودبخش تر است .

علی (ع )، جانشین بر حق رسول اكرم (ص )، نیز در مقام راهنمایی مردم به تجارت نافع ، فرموده است :

لاتجارة كالعمل الصالح و لا ربح كالثواب . (55)

نه هیچ تجارتی مثل عمل صالح است و نه هیچ سودی همانند اجر الهی است .

خلاصه اگر كسی بتواند سرمایه گرانبهای عمر را در بازار دنیا صرف معاملات سودبخش ، یعنی اعمال صالحه ، نماید و بدین وسیله خویشتن را در صف عباد صالح قرار دهد، به مقام شامخ انسانیت نایل گردیده و روز جزا از اجر نامحدود حضرت باری تعالی برخوردار می گردد. قدر و منزلت عباد صالح نزد خداوند آنقدر بلند پایه و رفیع است كه امام معصوم ، حضرت زین العابدین (ع )، در جمله دوم دعای خود، از پیشگاه او در خواست می نماید:

و من صالحی العباد.

بارالها! مرا از عباد صالح قرار ده .

پیوستن به صالحین 

بموقع است در پایان بحث تذكر داده شود كه خویشتن را عبد صالح خواستن و به گروه عباد صالح پیوستن ، از نظر علمی و عمل كاری است بس مشكل و دشوار؛ مثلا امر به معروف و نهی از منكر یكی از فرایض مهم اسلامی و از جمله اعمال صالحه است . مشكل اول این دستور دینی ، وقوف علمی به ابعاد مختلف عمل و شناخت معروف و منكر است ، و مشكل دوم ، عوارض ناشی از امر و نهی و تشخیص موارد روا از ناروا است . گاهی این فرد مسلمان عملی را منكر تصور می كند و می خواهد عاملش را نهی نماید، با اینكه آن عمل گناه نیست و نهی از آن اگر موجب شرمندگی و ایذاء عامل عمل شود، نهی كننده نه تنها عمل صالحی انجام نداده ، بلكه با ایذاء یك مسلمان مرتكب گناه شده است . در جایی كه عمل ، منكر واقعی است و نهی از آن لازم باشد، نهی كننده باید تكالیف دینی خود را بداند و به گونه ای عمل كند كه از مرز شرع مقدس تجاوز ننماید.

چه بسا افرادی در گذشته و حال كارهایی را انجام داده و می دهند به تصور عمل صالح ، در حالی كه عملشان غیر صالح و نشی از جهل و بی اطلاعی از مقررات اسلام است .

نا آگاهی یك مسلمان 

امام صادق (ع ) در روایت مفصلی كه اختلاف درجات مردم را در شناختهای معنوی بیان نموده ، قضیه ای را شرح داده كه خلاصه اش این است : مرد مسلمانی همسایه ای داشت نصرانی ، با او از اسلام سخن گفت و مزایای این دین مقدس را برای او بیان نمود.

مرد نصرانی دعوت او را اجابت كرد و اسلام را پذیرفت . نیمه شب فرا رسید. مرد مسلمان در خانه تازه مسلمان را كوبید. صاحب خانه گفت : كیستی ؟ گفت : من فلانی هستم . پرسید: كاری داری ؟ پاسخ داد: برخیز، وضو بگیر، لباس در بر كن ، و با هم برای نماز برویم . مرد تازه مسلمان وضو گرفت ، لباس پوشید، با او به مسجد رفت . دو نفری نماز خواندند تا سپیده صبح دمید. آنگاه نماز صبح خواندند، آنقدر ماندند تا هوا كاملا روشن شد. تازه مسلمان به پا خاست كه به منزل برود. مرد مسلمان گفت : كجا می روی ؟ روز كوتاه است و فاصله تا ظهر كم است . او را نشاند تا نماز ظهر را خواند، باز گفت : فاصله تا نماز عصر كم است . او را نگاه داشت تا نماز عصر را هم در وقت فضیلت خواند. تازه مسلمان به پا خاست كه به منزل برود. به او گفت : الآن اواخر روز است . او را نگاه داشت تا نماز مغرب را خواند. باز تازه مسلمان برخاست به منزل برود، به وی گفت : فقط یك نماز باقی مانده و آن نماز عشاء است ، او را نگاه داشت تا وقت فضیلت عشاء رسید، نماز عشاء را هم خواند و سپس از هم جدا شدند. نیمه شب فرا رسید، مجددا مسلمان در خانه تازه مسلمان را كوبید. صاحبخانه گفت : كیست ؟ جواب داد: فلانی هستم . پرسید: چه كار داری ؟ گفت : برخیز وضو بگیر، لباس بپوش ، با من بیا برای نماز. تازه مسلمان گفت : برو برای این دین كسی را پیدا كن كه از من فارغ البال تر باشد، من كم بضاعتم و عائله دار. امام (ع ) فرمود: ادخله فی شی ء اخرجه منه . (56)

شناخت راه سعادت 

این مرد مسلمان زحمت كشید، او را از نصرانیت و ضلالت به اسلام آورد و دوباره با اعمال نادرست خود به نصرانیتش برگرداند.

مسلمانانی ككه علاقه دارند راه عباد صالح را بپیمایند و تمام اعمالشان صحیح و طبق دستور شرع مقدس انجام شود، باید در شناخت تعالیم الهی كوشا و جدی باشند و از راهنمایی و ارشاد دین شناسان ، آنطور كه باید استفاده نمایند و تا در ادای فرایض و سنن ، صراط مستقیم را بپیمایند و در بیراهه هر قدر هم خفیف باشد، قدم نگذارند. اولیای گرامی اسلام ، همواره مراقب دوستان و پیروان خود بودند و به صور مختلف آنان را متوجه وظایفشان می نمودند و اگر در موردی غفلتی را مشاهده می كردند، همانند پدری مهربان تذكر می دادند و مسیر صحیح را ارائه می نمودند.

روی ان النبی صلی الله علیه و آله دخل علی مریض فقال : ما شاءنك ؟ قال صلیت بنا صلاة المغرب فقراءت القارعة . فقلت : اللهم ان كان لی عندك ذنب ترید ان تعذبنی به فی الاخرة فعجل ذلك فی الدنیا، فصرت كما تری . فقال (ص ): بئس ما قلت ، الا قلت : ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الاخرة حسنة و قنا عذاب النار، فدعا له حتی افاق . (57)

درخواست نابجا 

رسول اكرم (ص ) بر مریضی وارد شد. پرسید: شما را چه شده است ؟ عرض كرد: نماز مغرب را با به جماعت برگزار فرمودید، سوره قارعه را تلاوت نمودید. عرض كردم : بارالها! اگر از من نزد تو گناهی است كه اراده دارای مرا در قیامت به كیفر آن عذاب نمایی ، در آن عذاب تعجیل كن و در دنیا معذبم نما. بر اثر آن دعا، چنین شدم كه ملاحظه می فرمایی .

فرمود: بد سخنی به زبان آوردی . چرا نگفتی بارالها! در دنیا به ما حسنه اعطا كن و در آخرت حسنه اعطا فرما و ما را از عذاب آخرت مصون و محفوظ بدار. سپس رسول اكرم (ص ) درباره عارضه اش دعا نمود و بهبودی یافت .